دکتر احمدرضا بیضایی
بقول سید شهیدان اهلقلم، گاهی هست که آدم دلش میخواهد فارغ از همه اعتباراتی که مصلحتاندیشیهای عُقلایی را ایجاب میکند، فقط حرف دلش را بزند. حرف دل هم باز بقول او آن است که بیش از همه حرفهای دیگر آدم شایسته است که بهحساب خود آدم گذاشته شود. نمیتوان آنقدر بزدل بود که هم به موجبات و مقتضیاتِ قلمفرسایی تن داد و از اصول ژورنالیسم حرفهای عدول نکرد و هم حرف دل را زد. در این روزهای دیپلماسی زده که بر انقلاب میگذرد، کجاست یکی مثل شهید سید مرتضی آوینی که از یکسو شمشیر آخته قلمش را به مقابله با روشنفکران غربزدهای که در سالهای بعد از خاتمه جنگ به معارضه با انقلاب اسلامی برخاسته بودند، برده بود و از سویی، گرای دفتر مجله «گردون» را در مقاله «تحلیل آسان» به رزمندگان اسلام داده بود و دوست داشت یک آرپیجی جانانه هم حواله این دفتر بشود!
بقول سید شهیدان اهلقلم، گاهی هست که آدم دلش میخواهد فارغ از همه اعتباراتی که مصلحتاندیشیهای عُقلایی را ایجاب میکند، فقط حرف دلش را بزند. حرف دل هم باز بقول او آن است که بیش از همه حرفهای دیگر آدم شایسته است که بهحساب خود آدم گذاشته شود. نمیتوان آنقدر بزدل بود که هم به موجبات و مقتضیاتِ قلمفرسایی تن داد و از اصول ژورنالیسم حرفهای عدول نکرد و هم حرف دل را زد. در این روزهای دیپلماسی زده که بر انقلاب میگذرد، کجاست یکی مثل شهید سید مرتضی آوینی که از یکسو شمشیر آخته قلمش را به مقابله با روشنفکران غربزدهای که در سالهای بعد از خاتمه جنگ به معارضه با انقلاب اسلامی برخاسته بودند، برده بود و از سویی، گرای دفتر مجله «گردون» را در مقاله «تحلیل آسان» به رزمندگان اسلام داده بود و دوست داشت یک آرپیجی جانانه هم حواله این دفتر بشود!