دو صد گفته چون نیم کردار نیست
نوید ناصر
آن روزها که در دانشگاه تبریز تحصیل میکردم، هر روز روبروی دانشگاه تبریز، طلبههای پرشوری را میدیدم که در حال رفتوآمد به حوزه علمیه حضرت ولیعصر(عج) هستند و بهواسطهی همین همسایگیِ فیزیکی دانشگاه تبریز و حوزه، کمابیش در جریان برنامهها و اتفاقاتِ پیرامون حوزه ولیعصر(عج) بودم. تا اینکه چند سال پیش، تحرکات و تدارکاتِ عملیات ساختمانی در محوطهی جلوی حوزه علمیه به چشم خورد. اوایل، زمزمههایی مبنی بر ساخت خوابگاه برای طلبهها یا ساخت مجموعهی فرهنگی و... به گوش میرسید. چند ماه که گذشت، چندین دهنه مغازه، در این محوطه پدیدار شد. با خود فکر میکردم که حتماً به دلیل مجاورت حوزه علمیه ولیعصر با کتابخانه عمومی ولیعصر و دانشگاه تبریز، لابد میخواهند کتابفروشی یا مراکز توزیع محصولات فرهنگی و مرتبط با مثلاً سبک زندگی راه خواهند انداخت. انتظاری که به ماهیت حوزه علمیه نزدیکتر بود. مغازههای ساختهشده کامل شدند و بهتدریج، آرم شرکتهای داخلی و خارجی نظیر KILIM،elit ، jasmin، Balsa Avecci و... بر سر در مغازهها نقش بست. و البته، تابلوی روانِ بزرگی که «تورهای اروپا، مالزی، تایلند، گرجستان و...» در آن چشمک میزد!
البته در کنار این تابلوها و برندهای رنگارنگ، در بالای این مجتمع تجاری با کاشیکاری خوشرنگی نوشتهاند «مجتمع تجاری ولیعصر». همچنین نوشتهاند: «قال الصّادق(ع): التِّجارةُ تَزیدُ فی العقل»!
بیشک عدم وابستگی مالی حوزههای علمیه و نهادهای انقلابی به بودجههای نفتی، باعث پیشرفت و ارتقا عملکرد آنها خواهد شد؛ ولی آیا در این برهوت فرهنگی و فقدان مراکز تولید و توزیع محصولات فرهنگی و موردنیاز شهروندان و طلاب، نمیشد بهتر از این، از قابلیت این مجتمع بهره برد؟ نمیشد بهجای تبدیل چنین مرکزی آنهم در بیخ گوش حوزهی علمیه، به محلی برای عرضهی محصولات ترکیه و کالاهای تجملی و تبلیغ تورهای مسافرتی اروپا و مالزی و تایلند و گرجستان، مجتمعی آبرومند برای فروش کتاب، فیلم، نرمافزار و سایر محصولات فرهنگی موردنیاز طلاب، دانشجویان و متدینین برپا نمود؟ بهراحتی و با تعریف کارکردی کاملاً فرهنگی برای چین مکانی، حوزهی علمیه هم میتوانست به رسالت دینی و انقلابی خود عامل باشد و هم با درآمدهای مالی متناسب با ماهیت خود، به استقلال مالی برسد. متأسفانه، متولیان امر، سادهترین و البته مخاطرهآمیزترین راه را انتخاب کردهاند.
البته به این نکته توجه داریم که مصرفگرایی و مدگرایی جزو پدیدههایی است که جامعهی ما در سالهای گذشته با آن گریبان گیر بوده و یکی از راههای رسوخ سبک زندگی غربی در بین مردم کشورمان نیز تقویت این پدیده به انحای مختلف بوده است. مع الاسف، نهتنها رسانهها و مراکزی که هیچ تعهدی نسبت به هویت اسلامی و ملی مردم ندارند، بلکه مراکز منتسب به حاکمیت اسلامی نیز پا در مسیری گذاشتهاند که هر روز، جامعه را بیشتر به سمت رویگردانی از زندگی ایرانی و اسلامی هدایت میکند. این در حالی است که مسئولین فرهنگی ما باید با اموری که به ترویج اسراف و تبذیر و اتراف کمک میکند مبارزه کنند. رهبر انقلاب هم بهصورت مداوم در مورد دوری از مصرفگرایی و تجمل و اثرات مخرب آن، هشدار و انذار میدهند: «ما امروز متأسفانه دچار اسراف و مصرفزدگی هستیم. من بارها این را عرض کردهام، بازهم عرض میکنم؛ این خطر است در راه ما... جامعهی ما باید روحیهی مصرفگرایی را کنار بگذارد و خودش را از آن چیزهایی که در فرهنگهای غربی ترویج میشود، رها کند.» 14/9/1369
عجیب است در جامعهای که باید قناعت و صرفهجویی، ارزشی فرهنگی به شمار آید اکنون در کنار تبلیغات مستقیم و غیرمستقیم رسانههای مختلف و نصب بیلبوردهایی که از صبح تا شب مردم را به مصرفزدگی و مدگراییِ بیشتر ترغیب میکنند برخی نهادهای فرهنگی هم، بستر را برای بروز این رفتار هموارتر میکنند. وقتی فکرِ نظامیافتهی فرهنگی بر ما حاکم نباشد، قطعاً خیلی وقتها، فرهنگ را به نفع اقتصاد، قربانی خواهیم کرد. حوزه علمیه تراز انقلاب اسلامی حوزهای است که امام بزرگوار ما در سخنان خود بهکرات ویژگیهای آن را برشمرده و بیشک فراهم کردن بستر برای القای مصرفگرایی و مدگرایی از شئون یک حوزه علمیه انقلابی نیست. چون ترغیب به مصرف، اقتصاد جامعه را به سمت افزایش واردات سوق میدهد و افزایش واردات هم وابستگی ما را به اقتصاد کشورهای دیگر دوچندان میکند.
مگر نه این است که حوزههای علمیه، باید بهعنوان پشتوانه و تکیهگاه مردم مسلمان، بیش و پیش از همه، عامل به قواعد مورد زندگی اسلامی و ایرانی باشند؟
بهراستی چگونه میتوان شهروندانی را که برای خرید کالاهای لوکسی مانند تختخواب و مبلمان منزل و... به مجتمع ولیعصر مراجعه میکنند، مورد خطاب و عتاب قرار داد که چرا تن به چنین ولخرجیهایی میدهند؟ واقعاً چه تأثیری در این خطاب خواهد بود؟ آیا به راه انداختن این بساط در محوطهی حوزهی علمیه، نشانهی تأیید اینگونه زندگی نیست؟
امام عزیزمان به حوزههای علمیه چنین تذکر دادهاند: «اگر ما از زیِ متعارف روحانیت خارج شویم و خداینخواسته توجه به مادیات بکنیم درصورتیکه خودمان را با اسم روحانی معرفی میکنیم، این منتهی ممکن است بشود به اینکه روحانیت شکست بخورد.» 28/4/1362
از طرف دیگر در سالهای اخیر، موضوع حمایت از تولید داخلی از سوی رهبر معظم انقلاب، مکرراً مطرح میشود. بهعنوانمثال رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اول فروردین سال 1393 در حرم رضوی فرمودند که «مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. تولید ملّی، اساس و حلقهی اساسی پیشرفت اقتصاد است. مسئولان باید از تولید ملّی حمایت کنند. چهجوری؟ یکجا که قانون لازم دارد، حمایت قانونی کنند؛ یک جا که حمایت قضایی لازم است، انجام بگیرد؛ یک جا که حمایت اجرایی لازم است، باید تشویق کنند و کارهایی بکنند؛ باید این کارها انجام بگیرد. تولید ملّی باید رونق پیدا کند.» 1/1/1393
با این وصف، تبلیغ و ترویج برندهایی نظیر Avecci و KILIM که هر دو از محصولات کشور ترکیه هستند، چه توجیهی دارد؟
وجود برندهای ایرانیelit ، jasmin، Balsa البته با شکل و شمایل خارجی که بر سر درب مغازهها نقش بسته و وجود ویترینها و دکورهای آنچنانی و ترغیب جامعه به سبک زندگی غربی (همانطور که از وبسایتهای شرکتهای اشارهشده نیز میتوان برداشت کرد) در این مغازهها، در کنار مکان مقدسی مثل حوزه علمیه ولیعصر نمیتواند صورت خوشی داشته باشد. یا ترغیب مردم برای سفر به اروپا و مالزی و تایلند و گرجستان و... با آن ذهنیتی که نسبت به این مکانها وجود دارد، چه تناسبی با ذات پاک و مطهر حوزهی علمیه دارد؟
برای برونرفت از وضعیت فعلی اقتصاد و رسیدن به وضعیت اقتصادی مطلوب انقلابی، باید نهادها و سازمانها و تکتک مردم بستر لازم برای تحقق اقتصاد مقاومتی را فراهم آورند. ولی متأسفانه هنوز نهادهای انقلابی و منتسب به حکومت اسلامی، در این مسیر لنگ میزنند: «از روزى که این سیاستهای اقتصاد مقاومتى اعلام شده است و ذکر آن مکرّر گفته شده است، مسئولین مختلف -دولتىها، مجلس محترم، دستگاههاى مختلف، مسئولان گوناگون- در مقام حمایت و ستایش از این سیاستهای اقتصاد مقاومتى برآمدهاند و مکرّر گفتهشده، لکن تجربهى بنده به من میگوید که ستایش کافى نیست؛ تعریف کردن کافى نیست؛ حرکت لازم است. بله، افرادى مىآیند، مىنشینند، در منبرهاى عمومى یا در جلسات خصوصى از مزایاى این اقتصاد مقاومتى مطالبى را بیان میکنند و غالباً هم درست است، امّا خب باید اقدام کرد، عمل کرد.» مقام معظم رهبری، 4/3/1393
- ۹۵/۰۱/۰۸