ماهنامه بهمن آذربایجان

جدیدترین شماره های نشریه بهمن آذربایجان را در اینجا بخوانید

ماهنامه بهمن آذربایجان

جدیدترین شماره های نشریه بهمن آذربایجان را در اینجا بخوانید

ماهنامه بهمن آذربایجان
طبقه بندی موضوعی
  • ۱
  • ۰

روح الله رشیدی/ چند وقت پیش، انتشار «بهمن آذربایجان» را به اطلاع جمعی که معمولاً پیگیر این‌جور رویدادها هستند رساندم. چند جور واکنش دریافت شد. گذشته از بیانِ لطف و ابراز محبت، یک خط ثابت هم در بین این واکنش‌ها وجود داشت؛ اینکه «بهمن آذربایجان» برای خیلی‌ها، «انقلاب» را تداعی کرده است. احتمالاً ازاین‌رو که «بهمن» است و همنامِ ماهِ انقلاب. با هر ذهنیتی که چنین تداعی‌ای شکل گرفته باشد، طبعاً توقع و انتظاری نیز در پی‌اش آفریده شده: «حالا که این نشریه، منتسب به انقلاب است، انتظار داریم که در آن، انقلاب را ببینیم». این مطالبه بدون توجه به جهاتِ آن، مسیرگشا و پیش برنده خواهد بود برای «بهمن آذربایجان».

مسئله اما این است که این «انقلاب»ی که در ذهن ما تداعی می‌شود چیست؟ و رسانه‌ی انقلابی؟

پرسشِ بسیار ساده و پیش‌پاافتاده‌ای می‌نماید؛ پاسخش هم روشن‌تر از روز. معلوم است که انقلاب چیست و رسانه‌ی انقلابی چه. تا می‌گوییم «انقلاب» مجموعه‌ای از نشانه‌ها به ذهن متبادر می‌شود؛ تظاهرات و شاه رفت و امام آمد... احتمالاً بشود با یک سری تصویر به انضمام چند خاطره از آن روزها، حق انقلاب را ادا کرد.

عرض کردم که پرسش، پیش‌پاافتاده است و پاسخش نیز پیش‌پاافتاده و حداقلی. از «همه‌ی انقلاب»، همین اندازه را در ذهن و دل مردم تثبیت کرده‌ایم. تصوراتی مانده در گذشته؛ گذشته‌ای دکوری و موزه‌ای! در این گذشته‌ی حداقلی هم حتی خبری از روح و هدف و مسئولیت و تکلیف انقلاب و انقلابیگری نیست. با این حساب، تکلیف رسانه‌ی انقلابی هم معلوم است دیگر. «بهمن آذربایجان» اگر در هر شماره‌اش، چند تصویرِ نوستالژیک از روزهای انقلاب بگذارد به‌اضافه‌ی چند خاطره‌ی خنثی و بی‌روح، احتمالاً انتظارِ مخاطبش را از انقلابی بودن برآورده کرده است. به همین سادگی و به همین پیش‌پاافتادگی! و چنان انقلابی را، چنین رسانه‌ای شاید!

این پرسش و پاسخ پیش‌پاافتاده از انقلاب، درست مانند پرسش و پاسخ از «اسلام» است. پرسش پیش‌پاافتاده این است که «اسلام چیست؟» و پاسخ پیش‌پاافتاده‌اش اینکه «حج و حجاب و...»!

«...یقولون نومن ببعض و نکفر ببعض»؛ مسلمانانِ گزینشگر؛ «مقتسمین».

«...الذین جعلواالقران عِضین»؛ کسانی که قرآن را تکه‌تکه می‌کنند؛ سانسورچی‌ها!

«انقلاب» دقیقاً به حال‌وروز اسلام و قرآنمان افتاده؛ به‌شدت، حداقلی، ساندویچی، مناسبتی و تقویمی شده است. و دو دسته، انقلاب را به این حال‌وروز انداخته‌اند؛ اراده مندانه و ارادتمندانه!

یک: جریانی با اداواطوار شبه‌روشنفکری و اپوزیسیون‌بازی، که در حسرت و حرمانِ زمانه‌ی کاخ و کافه است؛ و اصرار دارد که انقلاب را پدیده‌ای صرفاً سیاسی با دستاوردی صرفاً سیاسی تصویر و تفسیر کند که بر اثر آن، رژیمی رفته و رژیمی دیگر آمده. نه یک کلمه بیش و نه یک کلمه کم! نه ارزشی در کار است و نه معنایی. انقلاب، ابعاد ندارد؛ بُعد دارد. تنها یک بُعد. قدرت و دیگر هیچ. هر چه هست و بود، تنازع برای کسب قدرت بوده و همچنان هم هست. بنابراین، انقلاب، متناظر است با خشم و خون و مشت! به تلویح و تصریح، روزمینی و زیرزمینی، رسمی و غیررسمی، با شعر و ترانه و جوک و لطیفه، سرود و داستان و رمان و تئاتر و سینما و... تثبیت این تناظر را دنبال می‌کنند. اینکه بسیاری از نخبگان ما، انقلابیگری را جناح‌بازی تصور می‌کنند و دامنشان را مبرا از آن، ثمره‌ی چنین تقلیل‌گرایی ظالمانه‌ای است؛ تقلیل‌گرایی اراده‌مندانه.

دو: جریانی متشبث به ارزش‌های انقلابی که هیچ وجهی برای انقلاب قائل نیست، الّا وجه سیاسی‌اش؛ سیاسی به معنای سیاسی‌اش فقط! تنها عرصه‌ی جهادش، راهپیمایی و انتخابات است و بس. هیچ نماد و نمودی، غیر از این‌ها برای انقلاب اسلامی متصور نیست. به روایت این‌هاست که انقلابی‌ها، یک مشت آدم، با سیرت و صورتِ شبیه به هم با اولویت‌ها و دغدغه‌های یکسان و منقطع از حیاتِ واقعی مردم و جامعه‌شان جلوه می‌کنند. آدم‌هایی که نه علیه فساد اقتصادی می‌شورند، نه از فقر و تبعیض می‌نالند، نه چیزی از هنر سرشان می‌شود، نه محیط‌زیست برایشان مهم است، نه بحران آب، نه کشاورزی و صنعت و کار و تولید و نه هیچ‌یک از مسائل و آلام دیگر. همه‌ی این عرصات را متعلق و منحصر به «دیگران» می‌دانند و خود، تولیت عرصه‌ی سیاسی _ با همان تعریفِ سطحی و ناقصش _ را بر عهده می‌گیرند. شوربختی اینکه، این نحو تکلیف‌گزینیِ حداقلی و تقلیل‌یافته را، از سر ارادت به انقلاب دنبال می‌کنند؛ و منت این گزینشگریِ ناعادلانه را بر سر «انقلاب» می‌نهند!

*

الغرض، «بهمن آذربایجان» حتماً نشریه‌ای انقلابی است. با این توضیح واضح که انقلاب را یک منظومه می‌داند که به همه‌چیز ربط دارد و با همه‌چیز کار. با این حساب، تصویری که می‌کوشد تا از انقلاب نشان دهد، با قرائت‌های تقلیل‌یافته و ساندویچیِ رایج متفاوت است. بهمن، پرداختنِ به مسائل واقعی مردم و جامعه را، عین انقلابیگری می‌داند؛ و گفتن و نوشتن از فقر، فساد، تبعیض، کشاورزی، صنعت، معیشت، تاریخ، هنر، شعر، موسیقی، تئاتر، ادبیات و... را تکلیفِ انقلابی‌اش.

  • ۹۴/۰۳/۲۹

انقلاب حداقلی

نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی